تولد یک سالگی
خلبان کوچولوی من تولدت روز سالگرد ازدواج مامان و بابا یک هفته بعد از عید فطر برگزار شد . یه جمع خودمونی بود که خیلی خوش گذشت شما هم از یک ساعت مونده به تولد شروع کردی به رقصیدن تا اینکه مهمون ها تک تک اومدن و وقتی جمعمون تکمیل شد انقدر خسته شدی که خوابیدی ولی میزبان کوچولومون نیم ساعته بیدار شد انگاریفهمیده بودی یه خبراییه و همش ذوق می کردی و خوب همکاری کردی فقط یه عکس تکی درست و حسابی نزاشتی ازت بگیریم همش تو بغل بودی . اینم تزئینات تمت که کار دست خودمه خیلی خوب از آب در نیومد چون شما نمی زاشتی تو روز بساطم رو پهن کنم و همشون رو پاره می کردی و یا اینکه هر چی من بر می داشتم رو میخواستی فرقی هم برات نمی کر...